نام پاندورا/Pandora به عنوان زن یا مادر بشریت که سرچشمهی استعدادهای گوناگون بوده و همزمان، وجودش به عنوان کسی که با جلوهی جادویی «خوشبختیها و بدبختیها» گره خورده، در خلال هزاران سال که از عمر اسطورههای یونانی میگذرد، به حیات خویش در ذهن انسانهای کنجکاو و علاقهمند، ادامه دادهاست. ماجرا از این قرار است که وقتی زئوس/Zeus خدای خدایان در اساطیر یونانی، موجودات زنده را آفرید، همه به جز زن، در فهرست آفریدههای وی قرار داشتند. کسی که در آغاز آفرینش، از طرف زئوس خدای خدایان مأمورشدهبود تا استعدادها و تواناییهای روحی را به موجودات زندهی گوناگون هدیهکند، Epimetheus[1] نامداشت که از نظر شخصیتی، خدای سهلانگاری بود. از اینرو، تا به خود آمد، متوجهشد که همهی تواناییهای روحی و موهبتهای خداوندی را به دیگر موجودات بخشیده و برای انسان که فقط جنس مرد آفریده شدهبود، هدیهای باقی نمانده بود.
برادرِ او که پرومته/[2]Prometheus نامداشت و شخصیتش از شعور و عاقبتاندیشی سرشار بود، از این کار برادر بیفکر خود ناراحتشد. وی برای جبران این بیفکری برادر که در حق «مَرد»، ناخواسته ظلم کردهبود، سعیکرد دور از چشم Zeus خدای خدایان، آتش را که متعلق به Hefaistos بود و در ردیف یکی بزرگترین موهبتها نیز قرارداشت، بیاجازهی Zeus در اختیار انسان یا همان «مرد» قراردهد. همین که زئوس از این موضوع آگاه شد بر پرومته خشم گرفت و او را در کوهی به زنجیرکشید. علت خشم Zeus بر پرومته بدان جهت بود که او میدانست که انسان پس از دریافت آتش، دیگر نیازی به وجود خدایان ندارد که در درگاه آنان به زاری، عبادت و خواهش مشغولگردد تا بدان وسیله از آنها چیزی دریافتکند. همین بینیازی انسانی و راحتی خیال او پس از دریافت آتش، موجبگردید تا Zeus به فکر آفریدن «زن» بیفتد.
این بار نه از آن رو که با آفرینش زن، به مرد آرامشی ببخشد بلکه به دلیل گردنکشیاش که دیگر به درگاه خدایان برای برآوردن نیازهایش دست دراز نمیکرد، دوست داشت وی را غیر مستقیم «مجازات»کند. زیرا وجود زن در زندگی مرد، چه مثبت و چه منفی، آرامش فکری وی را به هم میزد. Zeus با چنین اندیشهای، به [3]Hefaistos دستور داد تا درکارگاه خود، زن را بیافریند. آنگاه پس از آفریدهشدن، او را Pandora نامگذاشت. با آفریده شدن زن، خدایان گوناگون، به او تواناییها و استعدادهای مختلفی، هدیه دادند. از جملهی آنان، میتوان از آفرودیت/ Afrodite[4] و آتنا/[5]Athena نام برد که به وی، توانایی عشقورزیدن، زیبایی، باروری و شور جنسی را هدیه کردند و نیز هِرمِس/Hermes[6] به وی خصلت چاپلوسی را هدیهداد. گذشته از اینها Zeus همراه با آفریدن پاندورا، جعبهای در اختیار وی قرار داد که میبایست آن را پیش خود نگاهدارد بیآن که اجازهداشتهباشد، سرش را بازکند.
پس از آنکه آفرینش پاندورا به پایان رسید، Zeus او را به عنوان هدیه در اختیار Epimetheus برادر پرومته قرارداد. این ایزد مرد، همان کسیاست که از سر بیفکری، همهی استعدادها را به حیوانات و جانداران دیگر داد و سر انسان را در قالب مَرد، بیکلاهگذاشت. ناگفته نماند که پرومتهی عاقبت اندیش که از زندان آزاد شدهبود، برادر خود Epimetheus را از دریافت این هدیه برحذر داشت. اما برادر بیفکر به حرف او گوش نکرد و پاندورا را به عنوان هدیه از Zeus پذیرفت. علتش نیز آن بود که وی، سخت شیفتهی زیبایی و استعدادهای پاندورا شدهبود. چیزی نگذشت که آندو با هم ازدواج کردند و زندگی سعادتمندانهای را پایه گذاشتند. اما کنجکاوی پاندورا نسبت به آن جعبهی مرموز که از بازکردنش منع شدهبود و همچنین کنجکاوی شوهرش Epimetheus موجب گردید که وی دیر یا زود، تسلیم آن وسوسه گردد و سرِ آن جعبهی مرموز را بازکند.
با بازشدن سرِ جعبه، انواع بیماریها، بلاها، فاجعهها و بدبختیها از درون آن به بیرون پرواز کردند. پاندورا که سخت شگفت زده شدهبود، بلافاصله سرِ جعبه را بست. اما از میان جعبه تنها صدای ضعیفی شنیدهشد که میگفت تو همه را آزادکردهای اما من که «امید» هستم، همچنان در اینجا زندانی هستم. مرا نیز آزادکن. سرانجام دل پاندورا به حال «امید» سوخت و او را نیز از آن جعبه آزاد ساخت.
دنیای اساطیر با وجود رمزآمیز و پیچیده بودنش، دنیای واقعی انسان را بازتاب میبخشد. خدایانی که از قدرت بیچون و چرای فرا انسانی برخوردارند همچنان به عنوان یک موجود شکننده و ضعیف، به وسوسهها تن میسپرند. ما از یکسو، پرومته را میبینیم که به جرم دزدیدن آتش برای سعادت انسان، در کوهی به زنجیر کشیده میشود و از سوی دیگر، برادرش را میبینیم که در تقسیم استعدادها، مانند کودکی بازیگوش، انسان یا مَرد را به فراموشی میسپارد. در این میان، خدای خدایان به برادر عاقل خشم میگیرد بیآن که برادر سهلانگار را مورد بازخواست قراردهد. خشم Zeus به پرومته، خشم بسیار عظیمیاست که وی را در کوهی با زنجیر بر دست و پایش، زندانی میکند. اما با وجود این، هیچگونه هماهنگی رفتاری، میان این خدایان وجود ندارد. چنان که میبینیم، Athena به عنوان ایزدبانوی خردمندی و جنگ، هرهفته به دیدار پرومتهی زندانی میرود.
این دیدار آتنا به معنای آنست که وی با Zeus، خدای خدایان در مورد «جرم» پرومته، همداستان نیست. درست است که پرومته، سرانجام از زندان و زنجیر رها میگردد. اما وقتی پرومته، برادر سهلانگار خویش را پس از آزادی، از پذیرش هدیهی Zeus که پاندورا باشد برحذر میدارد، بدان معناست که هنوز هم از خدای خدایان، به دلیل آن که وی را بدون هیچ دلیل منطقی، زندانی کرده، کینه به دل دارد. اما با هر انگیزهای که بوده، این کینه به مرحلهی عمل وارد نمیشود که بخواهد به Zeus آسیبی وارد سازد. حتی میتوان به این نکته اندیشید که پرومته، چه بسا مخالف آفرینش پاندورا بودهباشد. بدان دلیل که هرگز دوست نداشته آرامش آدمیان اگر چه فقط مردان در گسترهی خاک، به هم بریزد.
از طرف دیگر، جعبه یا صندوق مرموز پاندورا، از آن بارهای سنگینیاست که همیشه در طول تاریخ، چه در قالب اسطوره و چه در قالب افسانههای روزانهی مردم، حکایت از به آزمون گذاشتن خدایان و انسانها داشتهاست. گویی نیرویی مرموز، حتی مرموزتر از ایزد مردان و ایزد بانوان اساطیری، از این که موجودات اندیشمند دیگری را بر سر دوراهیهای تردید و تزلزل، کنجکاوی و فراخواهی، اضطراب و ناآرامی قراردهد، لذت میبردهاست. حتی این میل به دانستن، بیآن که رابطهی مستقیمی با بازی خدایان و یا تمایل مرموز آنان داشتهباشد، در وجود انسان، از دیرباز، نهفتهبودهاست. انسان، گرایش غریبی به رازهای تشویش برانگیز داشتهاست تا بتواند نیروی درونی خود را در گشایش رازها به آزمون بگذارد. از اینرو، نه جای ملامتکردن مادر بشریت Pandora است و نه حتی جای خردهگیری بر همسر او که مورد محبت خدای خدایان قرار داشته و به همین جهت، این زن زیبا را به عنوان هدیه از وی، پذیرفتهاست. دیگر چه باک اگر او، توصیههای برادر عاقل و عاقبت اندیش خویش را ندیده بگیرد.
جمعه یازدهم اکتبر 2019
[1]/ Epimetheus/در اساطیر یونان، او برادر پرومتهاست و معنی نامش آنست:«کسی که بعد از انجام کاری که نادرست است به فکر میافتد. شاید کلمهی خدای سهلانگار و شلخته، بیشتر برایش مناسب باشد.
[2]/ Prometheus/ در اساطیر یونان، پرومته خدای آتشاست. او که برادر Epimethus بوده، فردی است عاقل و عاقبتاندیش. وقتی که او در کوه به زنجیر کشیدهشد، آتنا/Athena خدای خردمندی و جنگ، هرهفته به دیدنش میرفت. البته پرومته پس از درد و رنجی که در زندان تحملکرد، سرانجام به دستور Zeus از بند آزدشد.
[3]/Hefaistos/ در اساطیر یونان، او خدای به وجود آورندهی آتش بوده و آتشفشانها را نیز هم او آفریدهاست. برخلاف پرومته که دزد آتش بودهاست. اما چه دزد شرافتمندی.
[4]/ Afrodite/ در اساطیر یونان، خدای عشق و باروری بوده است.
[5]/ Athena/ در اساطیر یونان، خدای خردمندی و جنگ بوده است.
[6]/Hermes/ در اسایر یونان، او پسر Zeus و نامه رسان خدایان بودهاست.