برفابه : اشکان آویشن

فرهنگی، ادبی

برفابه : اشکان آویشن

فرهنگی، ادبی

محمد غَزّالی


یکی از شخصیت‌های متفکر قرن پنجم هجری قمری، محمد غزّالی‌است. او در خلال بخشی از سال‌های عمرش به فلسفه روی آورد و در این زمینه، نه تنها بسیار مطالعه کرد، بلکه اندیشه‌های گوناگونی نیز ارائه‌داد. با وجود این، هیچ‌کدام از این پژوهش‌ها، پاسخ‌گوی پرسش‌های ذهنی فراوان او نبود. همین نکته، وی را از تحقیق و مدرسه، گریزان ساخت. یکی از کتاب‌های او، کیمیای سعادت‌است که در آن به فساد رفتاری در زمانه‌ی خویش می‌پردازد. این فساد که مربوط به هزارسال پیش‌است چنان برای ما زنده می‌نماید که انگار دردِ جاری روزگار ماست.

 

آن‌چه در این‌جا نقل می‌شود، انتقال معنایی سخنان اوست و نه نقل مستقیم آن‌ها. او می‌گوید:«روزگار ما پُر از چیزهای زشت و نادرست‌است و مردم از اصلاح جامعه، به کلی قطع امید کرده‌اند. این نادرستی‌ها و زشتی‌ها تنها به یک موضوع خاص و یا محل خاص ختم نمی‌شود. گستردگی آن، مربوط به سراسر جامعه‌است. فروشندگان به خریداران دروغ می‌گویند و عیب کالای خویش را پنهان می‌کنند. در ترازوها، دستکاری‌هایی انجام می‌دهند تا کالاها سنگین‌تر از حد معمول به جلوه درآید. فروشندگان در کالاهای خوردنی، چیزهایی می‌افزایند که مفید نیست اما سود بیشتری به جیب صاحبانشان وارد می‌سازد. نکته‌ی مهم دیگر آنست که مجسمه‌ی حیوان‌ها را در روزهای عید، در جلو مغازه‌ی خود می‌گذارند تا مردم بخرند. مغازه‌داران برای روزهای نوروز، سپرهای چوبی را در معرض فروش کودکان قرار می‌دهند و آنان را برای خرید، به هوس می‌اندازند. لباس‌فروشان، لباس‌های کهنه را می‌شویند و اگر پاره‌باشد، رَفو می‌کنند و به عنوان لباس نو به مردم می‌فروشند.»

 

امام محمد غزالی با برخی از اندیشمندان زمانه‌ی خویش، در تعارض و ستیز قرار داشته است. یکی از آنان عمرخیام است که غزالی از آزادفکری او در خشم بوده و این‌که از دیدگاه مذهبی، باورهای عمیقی نداشته، سخت از او آزرده خاطر بوده‌است. به همین جهت، در فرصت‌هایی که بدو دست می‌داده، علیه عمرخیام به تبلیغ می‌پرداخته‌است.

یک‌شنبه 25 آوریل 1999

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.