برفابه : اشکان آویشن

فرهنگی، ادبی

برفابه : اشکان آویشن

فرهنگی، ادبی

دریافتِ هلاکو


 عبید زاکانی، نویسنده‌ی هجوسرای قرن هشتم قمری در باب چهارم کتاب «اخلاق الاشراف» در باره‌ی فتح بغداد توسط هلاکوخان، داستانی شنیدنی دارد. بدین معنی که وقتی او، بغداد را فتح‌کرد، دستور داد تا ساکنان آن‌شهر در یک‌جا جمع‌شوند تا از وضع و حال آنان، آگاهی و شناخت بیشتری به کف آوَرَد. پس از دیدار آنان، او دستورداد که پیشه‌وران به سر کار خود بازگردند. بازرگانان نیز اجازه یافتند به کار تجارت خویش ادامه‌دهند. یهودیان را نیز به علت مظلوم‌بودنشان در طول تاریخ، آزادساخت و مقرر کرد که مقداری به وی، مالیات بپردازند. آن‌گاه دستور داد تا بقیه‌ی گروه‌های اجتماعی را در رودخانه بیندازند تا غرق شوند. او اعتقاد داشت که همه‌ی آنان، در نظام آفرینش، زائد هستند و با زنده‌بودن خویش، نعمت‌های خدا را حرام می‌کنند. ظاهراً از دیدگاه هلاکوخان، تمامی اندیشمندان، فلاسفه، شاعران و نویسندگان و حتی قاضیان، همان‌اندازه بی خاصیت بوده‌اند که گدایان و قلندران. به همین دلیل، او همه‌ی آنان را به مرگ محکوم ساخت تا ساحَتِ زندگی را در آن شهر ، از وجود آنان، پاک‌سازد.

 

او در رساله‌ی «صد پند» خویش، نکته‌های پر جوهری به خواننده ارائه می‌دهد. از جمله، می‌توان به این موردها اشاره‌داشت:

1/ برخودپسندان، سلام مدهید.

2/ گِردِ دَرِ پادشاهان مگردید و عطای ایشان را به لقای دربانان ببخشید.

3/ مسخرگی، دروغ‌گویی و کفران نعمت پیشه‌سازید تا نزد بزرگان زمانه، عزیز باشید.

 

یکی دیگر از آثار عبید، رساله‌ی «تعریفات» اوست که در آن، برخی مفاهیم را به شکلی معنی کرده‌است که متناسب با شرایط زمانه‌ی اوست.

دنیا     جایی که هیچ آفریده‌ای در آن، آسایش‌ندارد.

آدمی       آن‌که نیک‌خواه مردم‌باشد.

فکر   آن‌چه مردم را بدون فایده، بیمارکند.

دانشمند    کسی که عقل معاش ندارد.

قاضی    آن‌که مردم، همه او را نفرین‌کنند.

وکیل    کسی‌که حق را باطل‌سازد.

رِشوه         کارسازِ بیچارگان.

حاجی     آن‌که سوگند دروغ به خانه‌ی کعبه خورَد.

طبیب              جلاد

...................................   

سه شنبه 27 آوریل 1999                         

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.