یکی از شخصیتهای فرهنگی اروپا گفتهاست:«اگر روزی رؤیاهای شما عملی نشد، تصور نکنید که فقیر هستید. فقیر آن کسیاست که حتی با داشتن ثروت، کوچکترین رؤیایی در سر ندارد.» در اینجا سخن بر سر آن نیست که همهی مردم جهان با این گوینده موافقباشند. به تعداد انسانهایی که در گسترهی خاک زندگی میکنند، میتواند در این زمینه، دریافتهای متفاوت وجود داشتهباشد. برای اکثریت مردم کرهی زمین، ثروت، فقط در جلوههای مادی زندگی تجلیدارد. اما برای آنان که به معنویات هم میاندیشند، ارزشهای دیگری هم وارد کار میشود که معنای ثروت را به کلی دگرگون میکند. آن کس که فقط به نان شب محتاج نیست و تن سالمی هم دارد، چه بسا خود را یکی از ثروتمندان جهان به شمارآوَرَد در حالیکه فردی دیگر، ثروتمند بودن را در آن بداند که با وجود زندگیکردن در فقر و گرسنگی، این افتخار را داشتهباشد که دست نیاز به سوی کسی درازنکند.
دراینجا سخن بر سر انواع انسانهای ثروتمند در حوزهی مادی و یا معنوی نیست. صحبت بر سر آنست که اگر کسی رؤیایی در سر نداشتهباشد، میتواند فقیر به شمارآید اگر چه ثروتش، شمار و حساب هم نداشتهباشد. داشتن و یا نداشتن رؤیا در روزگار کنونی، کمتر با ثروت مادی و یا ثروت معنوی در قالب کتاب و یا آثار هنری گوناگون، گره خوردهاست. علتش آنست که انسان میتواند اهل کتاب نباشد، هنرِ عام انسانی را نشناسد، ثروتی در اختیار نداشتهباشد اما از نظر داشتن رؤیاهای دور و دراز، انسان خارقالعادهای باشد.
پرسشی که انسان درگیر آن میشود آنست که رؤیاها چه خاصیتی دارند که انسان را با همهی امکانات مادی و معنوی دیگر، در جایگاهی خاص قرار میدهند. باید گفت که رؤیاها، انسان را فرا میکشند. او را از خاک تاریک و سرد، به اوج میبرند و در جان فرد رؤیادیده، آرامش و لذت غریبی، قرار میدهند. به همین دلیلاست که رؤیاها در قالبهای گوناگونی که دارند، انسان را فراتر از داربستهای سنت، داربستهای قانون، داربستهای خاص در مناسبات اجتماعی و یا حتی در آیینهایی که بر زندگی انسانها، سایهی سنگین خود را میاندازند، به اوج میبرند و لذت سرشار حاصل از آن پروازهای معنوی را، به جانش میریزند.
پنجشنبه 13 نوامبر 2014